گروه فرهنگی و هنری ایلیا

یه وبلاگ گرم و تخصصی

گروه فرهنگی و هنری ایلیا

یه وبلاگ گرم و تخصصی

برای حوصله


جانا سخن از زبان ما می گویی ؟
کدام جانا ؟ جانا مخاطب برای تحلیل حوصله است ؟ یعنی وقتی ته وجود را جمع کردیم تا در مورد حوصله مفتی مشق بریزیم روی دایره مقابلمان با جانا حرف میزنیم ؟ اوصولا این جانا کجاست ؟ ؟
می فکریدم حافظ قدس الله نفس الزکیه چه حالی کرده با جانا که ما نکردیم ... اوصولا این خالق شرابستان چه حال و حولی کرده با جانا و بقیه که ما نکردیم آن به اصطلاح حال و حول را .. ولی هیچ وقت نفهمیدم چرا حافظ را دور از چشم و به کافری در گورستانی دور دفن کردند چون فردوسی و چون .....
واما بعد ... حوصله در لغت نامه دهخدا که کدخدایی بود برای خودش و برای ما جماعت ابن الوقت ، به معنی تحمل آمده ! چیزی که در قاطبه افراد امروز مثل داروی سرطان یا مثل عشق به طور تقریب و یقین وجود خارجی ندارد . چه اگر همه ی همان قاطبه مدعی داشتنش را داشته باشیم چون امروزه روز ما همه مدعی مالکیتیم ، چیزی که شاید تا همین چند ده سال گذشته حتی مفهموش را هم نمیدانستیم .
... وقتی سوار به اصطلاح تاکسی شدم ، دیدم یک پیرمرد پشت فرمان نشسته با چیزی شبیه یک قوز و به زحمت دنده ی ماشین را عوض میکند و وقتی توی این تغییر مکانیکی دنده ها در ماشین غور کردم آنقدر چروک روی دستان پیرمرد دیدم که بی خود به هر چه در سر داشتم برای سریع رفتن به مقصد خندیدم ! ولی مثل همیشه جسارتم جلوتر از عقلم بود و سریع توپ را به میدان پیر انداخت ، که حاجی ، پدر ، آقای راننده ، رفیق ، اخوی ، عزیز : راه جلوی ماشین که باز است و ماشین پر ! چرا سرعتت به 10 تا هم نمیرسد ؟ ملتمسا کمی گاز را فشار بده ! که شاید هدف نشانه رود و من هم به مقصد سریع رفتنم برسم که : ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه ؟
چیزی شبیه نی نامه از او شنیدم و در آخر قبل از آنکه کامل تیرباران شوم و به هفت بار مرگ ابدی محکوم ، جمله ای گفت که انگار من سالها هسته خرمای آن را می جویدم : گفت هر روز صبح که برای بردن سرویس مدارس و ابتدای کار خود از خانه بیرون میشود تا سوار به اصطلاح تاکسی خود شود به خود نفرین میکند و حالش از این کار و ماشین آنچنان بهم میخورد که با حرکات مکانیکی بدنش که از روی فرتوتی بود و از زبان تقریبا نامفهومش که برای همین فرتوتی نمیچرخید کاملا مفهوم بود ... این هم همان جانا سخن از زبان ما میگویی حافظ قدس سره شریف بود و همان حال و حول و همان گورستان پرت . حالا بماند شباهت من و پیر و تفاوتمان .
یاد دیالوگ شاهکار مردک دبنگ خودشیفته تارانتینو افتادم در سین سیتی : جایی که ماروی غول پیکر به وکیل خودشیفته ی خود میگفت جهنم روزیه که صبح از خواب بلند شی و ندونی برای چی بلند میشی ...
برهه برهه زمان و فصل ها میگذرد . بخصوص فصل هایی از گورستان که کاملا سردی لحد را ، وقتی عزیزانمان را پشت لحد جا میگذاشتیم حس میکنیم . انگار بی صفت لحد روی صورتمان دارد جا خوش میکند و از پشت به اصطلاح کفن داریم به جا خوش کردنش روی صورتمان غور میکنیم . مشتی خزعبلات ! دنیایی از حرافی ها ! و همه و همه آخرش میشود همین که همین و باز میرسیم به غول بزرگ فرهیختگی ، خیام : ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز . از روی حقیقتی نه از روی مجاز ...... باقی بماند که حوصله و تحمل خیلی خرج شد در این واویلای مالکیت !

نمایش : سیاحتنامه چاکرالدوله دوم


 نمایش : سیاحتنامه چاکرالدوله دوم

     ( در سی و یکمین دوره جشنواره تئاتر فجر - بخش تئاتر ایران )

 نوشته و کار : فرهاد نقدعلی

بازیگران : علی برنجیان - محسن نقیبیان - میترا ضیائی کیا - علی شیدوش - مهیار هزار جریبی - نیلوفر طوفان پور

دستیار و برنامه ریز : حسین رحمانی ( فریاد )

طراح صحنه و لباس : آرش شریف زاده

دکور : هوشنگ کاشیلو

مدیر صحنه : مهدی فرهمند

نور : محمد صادقی

 با یاری : بهمن هراتی - بهروز نجادی - محمد ستوده و ......

برای دل بیقرار (جشنواره فیلم فجر)

به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی این فیلم؛ بزودی اتانولاژ فیلم سینمایی «دل بی‌قرار» به کارگردانی «قربان ‌محمدپور» زیر نظر حسن پویا آغاز خواهد شد و به تازگی صداگذاری و ساخت موسیقی فیلم توسط محسن روشن و ناصر چشم آذر به پایان رسیده و برای رساندن هر چه سریع تر فیلم به جشنواره ، اتانولاژ آن را آغاز شود .احتمالا این بخش از کار توسط فیلمبردار فیلم حسن پویا انجام خواهد شد.
«دل بیقرار» داستان خواهر و برادری به نام معصومه و علی است که بر اثر وقوع زلزله رودبار یکدیگر را گم می‌کنند و دست تقدیر برای آن‌ها وقایع ناخواسته‌ای را رقم می‌زند.
زمان رخداد زلزله بسیاری از مردم استان گیلان به‌خصوص جوانان در دقایقی پس از ساعت ۲۴ پنجشنبه سرگرم تماشای مسابقات فوتبال جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا بودند که زمین به یکباره لرزید و این‌چنین بود که به دلیل بیدار بودن، بسیاری توانستند به‌هنگام وقوع فاجعه از منازل بگریزند و زیر آوار نمانند اما در هر حال «دل بی قرار» گسستن خانواده‌ای در آن زمان است.کوروش تهامی (علی)، شهره قمر (معصومه) و نازنین فراهانی (مادر) نقش‌های اصلی کار را بر عهده دارند و علاوه بر آن‌ها، سارا خوئینی ها (مادرخوانده)، فرهاد جم (پدرخوانده) و جهانبخش سلطانی (حاج محمود) نقش‌های محوری «دل بیقرار» را ایفا می کنند. همچنین سپیده پهلوان‌زاده (اعظم )، ناصر فروغ (گل آقا)، مانیا نوحی (ناهید)، سیامک اشعریون، سیروس اسنقی، اکبر حاتمی، محمد مهدی قاهری، علی برنجیان، داود سلامی و.... از بازیگران «دل بیقرار» هستند.
پوریا ایمانی نقش کودکی علی و آرتینا سامه بازیگر نقش کودکی معصومه و... این فیلم هستند.
۲۵ روز کاری و ۷۰ درصد فیلمبرداری در تهران، ۱۰ روز کاری و ۳۰ درصد فیلمبرداری در شمال (رودبار و منجیل) انجام شده است.
فیلمبرداری این کار چهارم شهریور در تهران آغاز شد و ششم مهر و در آستانه میلاد امام رضا در روستای تاریخی هرزویل در منجیل به اتمام رسید.
فیلمبرداری «دل بیقرار» در تهران، رودبار، منجیل و لوکیشن‌هایی چون ساختمانی حوالی میدان پونک، خشکشویی،بهزیستی، پرورشگاه،فرمانداری، بیمارستان،هلال احمر، فرش فروشی ،خیابان، فضای داخلی چند خانه و .. انجام خواهد شد.